گلی تو گلها | مجموعه داستان های کوتاه دفاع مقدس
پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۴
کتاب "گُلی تو گُلها" به قلم مرتضی عرب حجی، مجموعه داستان های کوتاه با موضوع دفاع مقدس است.
![](/files/fa/news/1398/12/15/491976_572.jpg)
به گزارش نوید شاهد سمنان کتاب "گُلی تو گُلها" به قلم مرتضی عرب حجی، مجموعه داستان های کوتاه با موضوع دفاع مقدس است. این کتاب به سفارش اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان نخستین بار در سال 1397 توسط نشر صریر در 88 صفحه منتشر شده است.
در قسمتی از من کتاب می خوانیم:
«دستش رو گذاشت توی دستم و بعد منم برای خداحافظی به گرمی درآغوش گرفتمش...
چند لحظه ای گذشت...
آخرین نگاه رو، به روی ماهش انداختم... هنوز دستم توی دستش بود و به گرمی داشت می فشردش...
وقتی دستش رو کشید و مشتشو باز کرد... تازه متوجه شدم انگشترم توی دستش مونده...
چند لحظه ای گذشت...
آخرین نگاه رو، به روی ماهش انداختم... هنوز دستم توی دستش بود و به گرمی داشت می فشردش...
وقتی دستش رو کشید و مشتشو باز کرد... تازه متوجه شدم انگشترم توی دستش مونده...
گفتم: ای انگشتر بی وفا...
گفت: بیا ما بدون انگشترم خوشگلیم و فرشته ها برای دیدنمون صف کشیدن... اما یادت باشه... مال دنیا به همین راحتی می پره...
گفتم: باشه برا خودت... فقط موقع قنوت، به یاد ما جامونده ها هم باش...
گفت: برا خودم که نمی خوامش... اما به خاطر اینکه به یادهم باشیم، باشه امانت پیشم تا برگردم... هر وقت رسیدم و دیدمت، انگشترت رو پس میدم... ؛
و رفت...
وقتی استخوان هاشو آوردن، انگشتر شرف الشمس لای اونا بود.»
گفت: بیا ما بدون انگشترم خوشگلیم و فرشته ها برای دیدنمون صف کشیدن... اما یادت باشه... مال دنیا به همین راحتی می پره...
گفتم: باشه برا خودت... فقط موقع قنوت، به یاد ما جامونده ها هم باش...
گفت: برا خودم که نمی خوامش... اما به خاطر اینکه به یادهم باشیم، باشه امانت پیشم تا برگردم... هر وقت رسیدم و دیدمت، انگشترت رو پس میدم... ؛
و رفت...
وقتی استخوان هاشو آوردن، انگشتر شرف الشمس لای اونا بود.»
نظر شما